پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد