پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد