پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن