ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد