پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد