پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد