پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد