مرا از حلقۀ غمها رها کن
مرا از بند ماتمها رها کن
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونینجگرهاست
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
نه پاره پاره پاره پیکرت را
نه حتّی مشتی از خاکسترت را
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است