او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است