یک گوشه نشسته عقده در دل کردهست
مرداب که سعی خویش زائل کردهست
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
شد به آهنگ عجیبی خاک ما زیر و زبر
خانهها لرزید و لرزیدند دلها بیشتر
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش