ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام