ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت