قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت