هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
دقیقههای پر از التهاب دفتر بود
و شاعری که در اندوه خود شناور بود
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد
که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد
حضرتِ عباسی آمد شعر، دستانش طلاست
چشم شیطان کور! حالم امشب از آن حالهاست!
وقتی عدو به روی تو شمشیر میکشد
از درد تو تمام تنم تیر میکشد
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایۀ آن سرو روان ما را بس