هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
تن فرزند بهر مادر آمد
اگر او رفت با پا، با سر آمد
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم