گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟