در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند