خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است