الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
تو ای تجلّی عصمت! ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شراب طهور خواهی کرد
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام