ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید