ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد