ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...