ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
یک لحظه کشیدیم به آتش یمِ «لا» را
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست