گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست