خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟