ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
بهسوی علقمه رفتم که تشنهکام بیایم
وَ سر گذاشته بر دامن امام بیایم
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود