در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است