قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
ما همه از تبار سلمانیم
با علی ماندهایم و میمانیم
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم