تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود