آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
ای آسمان رها شده در بیقراریات
خورشید رنگ باخته از شرمساریات
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
اشک غمت ستارۀ هفت آسمان، بلال!
در آسمان غربت مولا بمان! بلال!