خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست