خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است