بیتو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟
مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟
آن شب میان هالهای از ابر و دود رفت
روشنترین ستارهٔ صبح وجود رفت
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز