هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
تن خاكی چه تصور ز دل و جان دارد؟
مگر این راه پر از حادثه پایان دارد؟
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
آن شب میان هالهای از ابر و دود رفت
روشنترین ستارهٔ صبح وجود رفت