میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی