مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی