ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است