خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد