گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند