میان هجمۀ غمها اگر پناه ندارد
حسین هست نمیگویم او سپاه ندارد
سکهها ایمانشان را برد، بیعتها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمتها شکست
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
بارها از سفرهاش با اینکه نان برداشتند
روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند