گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده