پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
گفت: در میزنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
با حضورت ستارهها گفتند
نور در خانهٔ امام رضاست
زیر باران دوشنبه بعدازظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
همین که دست قلم در دوات میلرزد
به یاد مهر تو چشم فرات میلرزد
شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر
یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور میرفتم
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم
دارد دل و دین میبرد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی