پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهٔ طوفان رهاست گیسویش
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت