میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی