و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی