این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
یک روز به هیأت سحر میآید
با سوز دل و دیدهٔ تر میآید
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار