تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است