پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است