خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم