یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم